بوی عیدی و عید در همه جا می پیچد و همه در انتظار نوروز اند و همه شادتر از همیشه اند چرا که تولد زمین است . همه به همدیگر عیدی می دهند و بهار هم شکوفه های گرمش را به آرامی به زمین هدیه می کند. خانه تکانی ها تمامی ندارد بوی هفت سین زندگی همه جا را عطراگین کرده است. زمین هم خوشحال است چون اسب سفید بهار بعد از 9 ماه خودنمایی می کند با آمدنش یا مقلب القلوب ها می پیچد و بهانه ای ایجاد می شود که برای 13 روز همه یکدیگر را شاد ببینند ولی زمستان امسال حسود است و قبل از رفتنش آخرین خودنمایی های خود را می کند و راه را بر شکوفه ها و زمین های سرسبز می بندد. به راستی زمستان امسال خوب کر کری می خواند؛ شاید از "بهار بهار" کردن های مردم عصبانی است و حق هم دارد ، انگار نه انگار که دو ماه قبل همه مژده ی زمستان شیرین را می دادند و همه در انتظار برف بودند ولی اکنون نو که به بازار آمده کهنه دل آزار شده است و همه زمستان را شخصیت منفی داستان زندگی خود می دانند! همه همینطور اند همه ی آدم ها یک روز بهترین اند و یک روز در اوج قرار دارند ولی بعد از مدتی به زیر پا ها می افتند ولی کاش همگان چون بهار بودند و همیشه با غرور و زیبایی می آمدند و بدون هیچ افتادگی می رفتند! چون بهار هم روزی می رود ولی هیچ گاه هیچ کس گرمای طاقت فرسای تابستان را به بهار شیرین ترجیح نمی دهد.